به گزارش ایبِنا، چندین سال پیش به مناسبت نمایشگاه «بورس، بانک و بیمه» دو سه یادداشتی نوشتم درباره مثلث طلایی رشد یا برمودا، و شرح کشافی دادم که کشورهای در حال توسعه از این سه مقوله چهها میتوانند بسازند. در این یادداشت با توجه به وضع اسفناک بورس و ضرر و زیان انبوه و طولانی سرمایه گذاران میخواهم فقط وظایف یک بازار سهام را فهرست کنم تا معیاری بدست دهد که چقدر کوتاهی درباره این بازار تعیین کننده در اقتصاد رخ داده و مقام ناظر و شورای عالی نه به وظایف خود توجه دارند و نه به وظایف بازار سهام؛ محصول برآیند این دو مولفه وضع وخیم این بازار و ناامیدسازی دعوتشدگان به آن است.
مهمترین وظایف بورس سهام عبارتند از:
۱- تهیه و تأمین «نقد شوندگی» و «بازارپذیری» اوراق بهادار موجود:
بورس سهام مکانی (نه فقط فیزیکی) برای مبادله اوراق بهاداری است (سهام، اوراق قرضه و ...) که قبلاً منتشر شده است (بعنوان بازار ثانویه) بر پایه مقرراتی و تنظیماتی.
یک خریدار سهم یا سرمایه گذار هرگاه اراده کند باید و میتواند در این بازار سرمایه گذاری خود را به نقد تبدیل نماید. دسترسی به بازاری که آمادگی خرید و فروش دارایی (سهام و اوراق بدهی یا گندم و ...) را دارد، یعنی بازاری با بازارپذیری و نقد شوندگی مورد نیاز یک سرمایه گذار.
۲- قیمت گذاری اوراق بهادار:
بورس میدان و سکویی (پلتفرم) برای داد و ستد اوراق بهادار تهیه میکند. قوای بازار یعنی عرضه و تقاضا آزادانه در این بازار قیمت دارایی شما را تعیین مینمایند.
(جالب است بدانید در ساختار بازارها که در دانشگاه در اقتصاد خرد درس میدهیم برای «بازار رقابت کامل» مصادق مناسبی وجود ندارد مگر آنکه از «بازار سهام» به معنی درست آن یاد کنیم، بازاری که معیاری برای درجه بندی سایر بازارها از نظر رقابتی و انحصاری بودن است.) بعلاوه، جا دارد به فرایند بسیار مهم «کشف قیمتها» هم اشاره شود که باید جداگانه بدان مهم پرداخت.
۳- ایمنی معاملات:
بورسهای سهام بازارهای سازمان یافتهای هستند. آنها بطور کامل و شایسته از منافع و منابع سرمایه گذاران حمایت و حفاظت مینمایند. هر بورسی قوانین و آئین نامهها و نظامات خود را دارد. هر شرکت عضو بورس ملزم به رعایت آنها است و اگر از آنها تخطی نماید حتی تا اخراج از بورس میتواند محکوم شود.
برای مثال، در بورسها کمیتههای نظارتی بطور جدی بر اعمال کارگزاریهای بورس نظارت و مراقبت دارند و اگر برای حق العمل معامله اجحافی صورت گیرد یا به نحوی کارگزاری موجب گمراهی سرمایه گذاران شود شامل جریمه و یا حتی لغو امتیاز کارگزاری میشوند.
۴- نقش آفرینی و مشارکت در رشد اقتصادی:
برای اقتصادی مثل ما که از رشد اقتصادی بالا و پایدار محروم مانده و صندوق بین المللی پول، رشد امسال آنرا ۳ درصد و برای سال آینده ۲ درصد برآورد نموده، تحقق رشد ۸ درصدی هدف گذاری شده در برنامه توسعه حیاتی است. بورس کشور میتواند و باید با اعمال تدابیر مناسب و به موقع و مدیریت کارا نقش و سهم خود را مثل همه بورسهای کشورهای توسعه طلب ایفا کند.
اینکه بورسها برای اوراق بهادار سرمایه گذاران نقد شوندگی فراهم میسازند، این برای آنها دو مزیت و منفعت به بار میآورد، اول آنکه از تغییرات قیمتهای بازار سهام میتوانند برای خود عایدی و سود کسب نمایند (عایدی سرمایه) و دوم آنکه هرگاه پول نقد لازم داشتند به قیمت بازار میتوانند دارایی خود را در هر زمان بفروشند. این مزایا بازار سهام موجب تشویق سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری پول حاصل عمر و تلاش آنها در اوراق بهادار میشود. این امر پول مردم را به فرصتهای سرمایه گذاری صنایع کشور سوق میدهد و موتور رشد اقتصادی را به حرکت در میآورد و بدان شتاب میبخشد.
۵- بسط و گسترش و تشویق مالکیت اوراق بهادار در جامعه:
بازار سهام با توجه به نقش اطلاعات در تصمیمات سرمایه گذاران مسئولیت دارد که انواع اطلاعات موردنیاز فعالان بورس را در مورد شرکت (بخصوص آنهایی که شرایط اقتصادی را منعکس مینمایند)های پذیرفته شده جمع آوری نماید و در اختیار سرمایه گذاران بورس قرار دهد. این اطلاعات عموماً منتشر میشوند و یا هر کس بدانها نیاز دارد میتواند رایگان و بدون هزینه به آنها دسترسی پیدا نماید.
بورسهای سهام، بدین نحو، با تهیه انواع گوناگون اطلاعات به هدایت و راهنمایی سرمایه گذاران میپردازند. در نتیجه، تعداد سهامداران و کم و کیف سهامداری برای شرکتها و تولید کنندگان جامعه بطور دائم فزونی مییابد؛ لذا بورسها نقشی حیاتی و سرنوشت ساز در بسط و توسعه مطمئن مالکیت سهام در جامعه بازی مینمایند.
۶- تدوین و اجرای قید و شرط برای دامنه و چارچوب سفته بازی:
وقتی اوراق بهادار با این دید که در کوتاهترین زمان بتوان از تغییرات قیمتهای بازار آنها سود برد خریداری شوند آنرا «سفته بازی» مینماند. تحت مقررات خاصی و قوانین ویژه که بازدارنده نقش مخرب آن است بورسها اجازه فعالیت سفته بازی را میدهند تا با همگرایی قیمتها و نزدیکی قیمتهای طرف عرضه کنندگان و تقاضا کنندگان آن داراییها به «نقد شوندگی» بازار سهام کمکهای ارزندهای بنمایند.
حدود و ثغور دامنه این فعالیت را بورسها تعیین و اجرا مینمایند تا سرمایه گذاران از مزیت نقد شوندگی بازار بهرهمند شوند.
با توجه به وخامت اوضاع بورس آیا وقت آن نرسیده با معیارهایی معتبر به ارزیابی بورسها بپردازیم.
درباره دو ضلع دیگر مثل عنوان با توجه به هشدار برندگان نوبل اقتصاد امسال باید درباره نقش مخرب و سازنده بانکها نوشت و به صنعت یا بازار بیمه هم که رسالت تخصیص ریسک و سرچشمه آن یعنی «نا اطمینانی» را دارد توجه ویژه کرد و همینجا از معاونت بانک وزارت اقتصاد بخواهیم در مناظرهای با دانشگاهیان درباره دوضلع مثلث به بحث بنشینند و بگوید چرا بیمه، «بیم» را از زندگی مردم نتوانسته حذف کند و چرا بانکها با سرمایه مردم نه پول خودشان ریسک پذیری میکنند (عدم رعایت حد کفایت سرمایه) و چرا به سرمایه اصلی بازار سرمایه (سرمایه اجتماعی = اعتماد) اینچنین لطمه وارد شده است و ...
احمد یزدان پناه / استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا (س)